تارنما و نشریهء پرچم
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


سردبیر: عظیم بابک-- ایمیل : info@pendar.eu
 
الرئيسيةالرئيسية  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورودورود  

 

 مرگ قذافی و پيروزی باند جنايت‌کاران

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
نویسنده
Admin



تعداد پستها : 160
تاريخ التسجيل : 2009-02-20

مرگ قذافی و پيروزی باند جنايت‌کاران Empty
پستعنوان: مرگ قذافی و پيروزی باند جنايت‌کاران   مرگ قذافی و پيروزی باند جنايت‌کاران I_icon_minitime29/10/2011, 05:09




قذافی در سال ۱۹۶۹ انقلاب ملی- دموکراتيک را در ليبی رهبری نموده، و «خاندان سلطنتی» آن کشور را سرنگون کرده بود. «وليعهد» کنونی، محمد السنوسی، از لندن اعلام کرد مرگ قذافی «يک پيروزی برای صلح، آزادی و اصلاحات» در ميهن اوست. «اصلاحات» واژه ايست که اين روزها مورد سوء استفاده بسيار قرار می‌گيرد، فکر نمی‌کنيد؟






تارنگاشت عدالت

منبع: گاردين، نشريه حزب کمونيست استراليا
۲۶ اکتبر ۲۰۱۱
نويسنده: راب گوولند

مرگ در ليبی
معمر قذافی، رهبر سابق ليبی، بدست ناتو و «ارتش شورشی ليبيايی» آن کشته شد- ارتشی که از طرف خود ناتو مسلح، تأمين مالی و تا اندازه‌ای مديريت می‌شد. البته، تعداد زيادی ليبيايی وجود داشتند که نهايتاً به اپوزيسيون تحت‌الحمايه ناتو ملحق شدند، بويژه موقعی که روشن شد آنها قدرت آتش بيشتری دارند و در سمت برنده قرار خواهد داشت.

اما اين «شورشيان» نيروهای ويژۀ ايالات متحده، بريتانيا و فرانسه، و افراد نيروهای مسلح کويت و عربستان سعودی را نيز شامل می‌شدند. و سهم هولناک نيروهای هوايی ايالات متحده، بريتانيا و فرانسه را، که مسئول مرگ هزاران نفر از سربازان و غيرنظاميان ليبی بودند ، نبايد فراموش کرد.

در واقع، طبق گفتۀ «ژرار لونگه» وزير دفاع فرانسه، سرهنگ قذافی در کاروانی از چند ده خودرو در حال ترک سيرت بود، کاروان او مورد حملۀ هواپيماهای بمب‌افکن ميراژ فرانسوی قرار گرفت، و مجبور به توقف شد. نيروهای ناتو سپس نيروهای زمينی «شورشی» را به کاروان ثابت مانده هدايت کردند و قذافی اسير شد، مورد تجاوز قرار گرفت و سپس به سرش شليک شد.

در ايالات متحده، پرزيدنت اوباما بی‌محابا به خودِ ايالات متحده بخاطر کشتن قذافی تبريک گفت، اما بعداً به نظر رسيد متوجه شد که چنين تأييد مستقيمی ممکن است دال بر آن تلقی شود که ايالات متحده تا حدی در طراحی و اجرای کل تجاوز به ليبی دست داشته است، از اينرو با عجله بدنبال آن «به مردم ليبی» هم «تبريک گفت». او قادر نبود جلوی خود را بگيرد و بخاطر نابود کردن رژيمی که برای دهه‌ها در مقابل ايالات متحده و شرکت‌های نفتی آمريکايی نافرمانی کرده بود، باد به غبغب نياندازد.

دولت قذافی با اصرار بر اين‌که غول‌های نفتی بهای معقولی بابت نفتی که از ليبی می‌برند بپردازند، سرمشق بدی برای ديگر کشورهای توليد کنندۀ نفت شد، و با هزينه کردن درآمد نفتی برای طرح‌های رفاه عمومی (مانند مراقب درمانی) سرمشق بدی برای حکومت‌های دست نشاندۀ ايالات متحده شد. و ، بدتر از همه، با روس‌ها و چينی‌ها قرارداد فروش نفت امضاء کرده بود، اقداماتی که بدون ترديد با «منافع استراتژيک» ايالات متحده دشمن بود. آشکار بود که بايد می‌رفت.

قذافی در سال ۱۹۶۹ انقلاب ملی- دموکراتيک را در ليبی رهبری نموده، و «خاندان سلطنتی» آن کشور را سرنگون کرده بود. آنها به لندن فرار کردند، به جايی که بخشی از غارت خود را برای روز مبادا، روز که ممکن است اهالی بومی ليبی چموش شوند و تصميم به برداشتن چکمۀ سلطنتی از گردن جمعی خود بگيرند، منتقل کرده بودند. موقعی که قذافی با ديگر افسران مترقی هوادار سوسياليسم خاندان سلطنتی را سرنگون کرد، آن‌ها ضربه بزرگی خوردند. تعجب‌آور نيست که، سرنگونی دولت قذافی با استقبال «وليعهد» کنونی، محمد السنوسی، که از لندن اعلام کرد مرگ قذافی «يک پيروزی برای صلح، آزادی و اصلاحات» در ميهن اوست، رو‌به‌رو شده است.

«اصلاحات» واژه ايست که اين روزها مورد سوء استفاده بسيار قرار می‌گيرد، فکر نمی‌کنيد؟ هوارد و گورباچف هم، زياد از اصلاحات حرف می‌زدند، و ما می‌دانيم آنها، به شيوه‌های ظاهراً متفاوت اما نهايتاً همانند خود، چقدر مترقی بودند.

و آيا اين خنده‌دار نيست که خاندان‌های سلطنتی اين روزها اين چنين هوادار سرسخت دموکراسی شده اند؟ فکر نمی‌کنيد اگر آنها واقعاً از حقوق دموکراتيک حمايت می‌کردند، می‌بايستی بسود يک دولت جمهوری دموکراتيک از قدرت کناره‌ می‌گرفتند؟

در عين‌حال، رئيس‌جمهور ايالات متحده از فرصت استفاده کرد تا يک‌بار ديگر جنگ ايالات متحده- ناتو بر عليه ليبی را توجيه نمايد: «روياروی با احتمال کشتار وسيع، و در پاسخ به درخواست مردم ليبی برای کمک، ايالات متحده و دوستان و متحدين ما نيروهای قذافی را در مسير خود متوقف کردند.» ظاهراً، بمباران غيرنظاميان ليبی که در حمايت از قذافی پا برجا بودند- حداقل از طرف ايالات متحده و ناتو- يک «کشتار وسيع» بحساب نمی‌آيد.

ويليام هاگ، وزير امور خارجه بريتانيا، در حالی که لب‌ چوبين را با اشک تمساح در هم آميخته بود، اعلام کرد که کشور او «قتل بدون محاکمه» را تأييد نمی‌کند اما برای قذافی سوگواری نمی‌کند.

هاگ در پاسخ به پرسش‌های روزنامه‌نگاران گفت خطاست اگر در بارۀ آنچه دقيقاً اتفاق افتاد گمانه‌زنی شود، علی‌رغم اين‌که ايستگاه های تلويزيونی بريتانيا ويدئوهايی را از قذافی مجروح نشان می‌دهند که قبل از آن‌که مرگ او اعلام شود زنده راه می‌رفت، و جنگ‌جويان ليبيايی با خشونت با او رفتار می‌کردند.

منابع خبری غربی، نه تنها واحدهای نيروهای ويژۀ ناتو، بلکه عناصری از القاعده و واحدهای «سيا» را در ميان «شورشيان» ليبی شناسايی کرده اند. قتل ددمنشانۀ قذافی، قبل از آن‌که بتواند از رژيم خود در دادگاه قانونی دفاع کند، خاص اين عناصر راست‌گراست: اين را با موارد مشابه مانند قتل چه‌گوارا، يا نجيب‌‌الله در افغانستان، يا قتل‌های بيشمار ديگر مقايسه نماييد.

«آلن ژوپه» وزير امور خارجه فرانسه، با لحنی که تبريک به خود تمام دولت‌های امپرياليستی بخاطر نابود کردن يک حکومت «غير متعهد» را منعکس می‌کرد، ضمن اشاره به نقش نيروهای فرانسه در عمليات ناتو در آن کشور شمال آفريقا طی هفت ماه درگيری در آنجا گفت فرانسه از اين‌که به آوردن آزادی به ليبی کمک کرده است، «مفتخر» است.

او افزود «اين آغاز يک دورۀ جديد، از دموکراسی، آزادی و ساختن کشور است. فرانسه از اين‌که به مردم ليبی کمک کرده است، مفتخر است.» البته او فراموش کرد اشاره نمايد که اگر بمب‌های فرانسوی، انگليسی و آمريکايی نبود، ليبی نيازی به بازسازی نداشت! و اين‌ها کسانی هستند که هميشه گفته‌اند کمونيست‌ها از «خشونت برای انقلاب» استفاده می‌کنند.

«جان مک‌کين» سناتور ارشد ايالات متجده، کسی که با لابی نفت نزديک است، گفت مرگ قذافی نشان‌گر پايان «اولين فاز» انقلاب ليبی است و (مهم‌تر از آن) خواهان روابط نزديک‌تر بين واشنگتن و طرابلس شد.

در عين حال، «شورشيان» پيروز بخاطر مرگ دشمنان خود پايکوبی کردند. يکی گفت: «ما انتقام گرفتيم. بگذاريد به جهنم بروند.» ديگری در ميان تيراندازی‌های هوايی فرياد زد: «کارش را ساختيم! کارش را ساختيم!» جنگجوی ديگر به نام علی اُرفولی گفت: «ما کار قذافی و افرادش را ساختيم.»

رهبران امپرياليسم اروپايی نيز پايکوبی کردند. «جرزی بيوزک» رئيس پارلمان اروپايی، که روز شنبه به ليبی سفر خواهد کرد می‌گويد: «من خوشحالم از کشوری ديدن می‌کنم که کاملاً از ديکتاتوری خلاص شده است که بمدت ۴۰ سال مشت آهنين خود را تحميل کرده بود. اکنون ليبی می‌تواند حقيقتاً صفحه تازه‌‌ای را باز کند.» و «هرمن وان روپوی» رياست اتحاديه اروپايی در بروکسل گفت مرگ معمر قذافی نشان‌گر «پايان يک دوره‌ از استبداد» است.

نظر زمينی‌تر و دقيق‌تر را يک کابر اينترنتی بنام «تالی‌دومايد» اظهار نمود: «کودتای ناتو اکنون کامل شده است و شرکت‌های نفتی می‌توانند نفس راحتی بکشند و قراردادهای بهتری با باند جديد جنايت‌کاران امضاء نمايند.»

http://www.cpa.org.au/guardian/2011/1524/16-culture.html





بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://parcham.forumfa.net
 
مرگ قذافی و پيروزی باند جنايت‌کاران
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
تارنما و نشریهء پرچم  :: فهرست :: پرچم بین المللی-
پرش به: