علی رستمی
سرزمین ما که امروزبنام افغانستان مسمی است، پیشتر از پنج هزارسال قدامت تاریخی دارد.این کشورکه تمدنهای مختلف ای راپشت سر گذرانیده، در مقاطع معین تاریخی مورد هجوم وتاراج بیگانگان نیز قرارکرفته وازهمین سبب ،باشنده گان این سرزمین با داشتن تنفر وانزجار عمیق مداخله کران زورگوو اشـــغال گـــران غارتگر ، بر علیه استعمارنوکهنه ،استبداد و مناسبات غیر عادلانه ، شجاعانه رزمیده وحماسه های تحسین برانگیزی رادر تاریخ از خودبجاگذاشته اند.
کشورپر افتخار ماسر سپرده ترین فرزندان غیور ومبارزان دلیروناموریرا چون بابک خرمدان،مازیار ،مزدک، افشین، سیس بادغیسی،یعقوب لیث صفار و دیگران که باریختن خونهای پاک شان در دفاع از استقلال ملی ، ترقی اجتماعی وعدالت انسانی، موجب سرافرازی و غرور ملی باشنده گان این مرزبوم کردیده در گنجینه تاریخی خود به خافظه سپرده است.
قیام های ملی مردم تحت قیادت راد مردان ازادی خواه علیه استعمار انگلیس و مبارزات عدالت خواهانه علیه حکومتهای مستبد ،جباروفاسد ،توسط مشروطه خواهاناول ،دوم وسوم برای تامین عدالت اجتماعی،ازادی،ترقی وپیشرفت اجتماعی باعث تغیرا ت بزرگ درسر نوشت سیاسی،اجتماعی و فرهنگی مردم گردیده است. چنانچه که این سبک وروش بمثا به دستاورد بزرگ غنی مبارزات وطنپرستانه برای نسلهای امروز وفردا که خواستار تحولات عمیق .بنیادی برای کشورمیباشند، سرمشق قرارکرفته است، پیروزی انقلاب اکتوبر، کسب استقلال سیاسی کشور وشکست فاشیزم در جنگ دوم جهانی ازجانب کشورهای متفق ودرمحوران دولت سوسیالستی اتحادشوروی ،رشد جنبشهای ازادی بخش درکشورهای مستعمره ونیمهمستعمره ، رشد و نیرومندی جنبشهای کارگری در کشور های سر مایداری ،همچنان رشد نسبی اگاهی وارتقای کلتور، فرهنگ وازادی نسبی بیان وقلم ، درکشورعوامل ایست که هسته گذاری وایجاد حلقات ،گروپهای سیاسی را در کشورمساعد کردانید . با استفاده از چنین جو سیاسی،نیروهای ازادی خواه وعدالت پسند که علیه استبداد، اختناق سیاسی وتعصبات قومی، نژادی ،مذهبی ولسانی فعالیت های وطنپرستانه داشتند، حلقات مخفی ونیمه مخفی را روی دست کیرند،که می توان انرا اغازکر تشکل سازمانهای سیاسی نامید. چنانچه محترم سلطانعلی کشتمند یکی از پیشکسوتان واساسگذارا ن حزب دموکراتیک افغانستان درکتابی ازیاداشتها ی سیاسی ورویدادهای تاریخی خویش چنین تحریر داشتهاند:«بمنظور انجام کارسیاسی درحوزه ها،جلب اعضای جدید وامادگی برای تشکیل حزب سیاسی ،کمیته تدارک بوجود امد.در تآ سیس این کمیته بویژه ببرک کارمل نقش عمده ایفاء نمود.وی بااستفاده از شناختها، درکها ومناسبات وسیع سیاسی خویش ضرورت وامکان ایجاد ورشد انرا به حزب سیاسی مستدل ساخت. کمیته تدارک در اغاز متشکل از شش تن در پائیز 1963ایجاد گردید واعضای ان عبارت بودنداز: ببرک کارمل، میرغلام محمد غبار ،میراکبرخیبر،نورمحمد تره کی،علی محمدزهما ،صدیق الله روحی،محمد طاهر بدخشی اندکی بعد بان پیوست.»
بایجادکمیته فوق نیروی پر تحرک سیاسی در میان روشنفکران وطن پرست وسایر حلقات سیاسی ـ اگاه وپیشرو که برای نجات وطن ومردم از فقر ،کرسنگی وبی عدالتی اماده هر نوع پیکار انقلابی بودند، ایجاد کردید. انها معتقد به این امرشداندکه بدون موجودیت یک سازمان سیاسی قوی ،منظم و مجهزبا تئوری انقلابی که خواستهای دمکراتیک وملی خلقای ستمدیده ورنج کشیده کشور را انعکاس داده بتواند،برچیدن نظام فئودالی وبقایای ان نا ممکن میباشد.
با حفظ این ارمانهای دموکراتیک ومترقی ملی وا ستفاده نسبی ازازادی های مدنی وسیاسی ، تاسیس یک حزب مترقی انقلابی وتحول پرست ملی مساعدومطابق قانون اساسی برای تشکیل کنگره موءسس حزب، کمیته تدارک ایجاد وتصامیم خویش رادر مورد برکذاری کنگره موسس اعلان وانرا درعمل تحقق بخشیداند.
همچنان شکست فاشیزم در جنگ دوم جهانی ،ایجاد اردوگاه صلح سوسیالسیزم در جهان دراءس اتحادشوری،وجنبش های ازادی بخش ملی در کشور های مستعمره ونیمه مستعمره ،ایجاد وتشکل احزاب مترقی ودموکراتیک در جهان سوم وروبه انکشاف، ازجمله عوامل ذهنی بودکه همرا با عوامل عینی داخل کشور در پروسه تشکیل حزب دمکراتیک خلق افغانستان نقش موءثر وتعین کننده ایفا نمود.بناءبربنیاد عوامل فوق ح.د.خ.ا بتاریخ اول جنوری 1965در شهر کابل در منزل
نورمحمد تره کی واقع کارته 4کابل دایرگردید که درکار کنگره 27تن اشتراک داشتند،کنگره اعضای اصلی وعلی البدل راتعین که بعداء به همان روز اولین پلینوم کمیته مرکزی تدویریافت و دران رفیق شاد روان نور احمد تره کی به حیث منشی اول وزنده یاد ببرک کارمل بحیث منشی کمیته مرکزی ح.د.خ.ا انتخاب کردیدندکه بعداء درپلینوم سوم کمیته مرکزی برنامه واساسنامه ح.د.خ.ا تصویب کردیــــــــــــــــــد.
تآ سیس ح.د.خ.ا بمثابه رویداد بزرگ در فرایند مبارزه نیروهای ملی ودموکراتیک وازادی خواه در تاریخ کشور ما نماد مانده گار بوده واز مقام والای انسانی بر خورد دار میباشد.ایجاد حزب از میراث والای غنی وباارزش مبارزات عدالت پسندانه ونهضت ازادیبخش سده های گذشته کشور تلقی میگردد.
تبارز ح.د.خ.ا درعرصه سیاسی انعکاس قوی درمیان نیروهای وطن پرست وانقلابیبا ابعاد وسیع ازیک سو، واز جانب دیگر تاثیر منفی به روحیه دشمنان وطن که ضد ازادی ترقی اجتماعی وملی بوده وهستند چنان وارد گردید که از هیچگونه تبلیغات زهراگین علیه ان با دسایس وتوطئه های ضد انسانی وبشری دریغ نه ورزیداند.هداف ح.د.خ.ا در برنامه وی قرار ذیل انعکاس یافته بود: مبارزه علیه فقر، بی سوادی، رشد اموزش علمی از طریق ـدبستانها، دانشگاه ها ی مسلکی وحرفوی، اصلاحات سیستم ارضی به نفع دهقانان،رشد صنعت تقویه بازرگانی ،انکشاف سرمایه ملی وخصوصی ،بهبود وضع کار برای کارگران مطابق نورمهای بین المللی ، مبارزه علیه ستم ملی، استعماروامپریالیزم، تاء مین استقلال ملــــی،احترام به اصول انترناسیونالیزم وهمبستگی رزمجویانهء کارگران جهان و اتحاد دواطلبانه کارگران دهقانان پیشه وران شهر ها وروستاها، روشنفکران، سرمایه داران ملی وهمه وطنپرستان اگاه کشوروروحانیون وطن پرست در یک جبهه ملی وسیع مترقی برای ارمانهای والای انسانی وشرافتمند بسیج وتشکل یابد ومبارزه علیه نظام کهنه فیودالی ونیمه فیودالی واز بین بردن مناسبات حاکم دروجوداین دولت فاسد قبیله ای اهل یحیی که درطی سالهای متمادی حکومتهای این دودمان چنان در مقابل ساختمان وابادی شهرها ونواحی ان بی تقاوت بودند که حتی دریک کیلومتری مقر ارگ شاهی ناخورده باقی مانده بود« محله مرادخانی شهرکابل» واز بوی وتعفن ان گشت گذاردر ان محل به مشکل صورت می گرفت.
ح.د.خ.ابرای تبلیغ وترویج اهداف مرامی خود درمیان توده های زحمتکش وطن وبه خصوص درمیان نیروها ی ملی ومترقی وسائر عناصر وطن پرست معتقد به ارمانهای اجتماعی تصمیم اتخاذ نمود تا بخاطر بخش اشاعه وتبلیغ اندیشه های مرامی خود به تاسیس ارگان نشراتی خویش اقدام ورزد.چنانچه که جریده خلق به عنوان نخستین ارگان نشراتی حزب در22حمل1344خورشیدی برابربه 11اپریل 1966 م به فعالیت خود اغاز نمود.
در اولین شماره جریده خلق که در سر لوحه ان بنام ناشر افکار دموکراتیک خلق مزین کردیده بود،اصول مرامی ان به زبانهای دری فارسی وپشتو با تیراژ بلند طبع یافته وبوسیله اعضای ح.د.خ.ا در شهر کابل وولایات کشور توزیع وبدسترس اعضای حزب ،هواخواهان وسایر افراد جامعه ان قرار کرفت .اصول مرامی ح.د.خ.ا که در جریده خلق انتشار یافت،تاثیر وانعکاس وسیع در میان افراد جامعه وبه خصوص قشر منورو روشنفکر ان وارد اورد. نشر مرامی حزب جرقه بود که اتش خشم وکینه دشمنان وطن را شعله ور گردانیده وخط فاصل را میان دوستان ودشمنان خلق ، این دو نیروی اشتی نا پذیر جامعه بمیان اورد.
در مرام بر علاوه تحلیل روشن از جامعه افغانی از لحاظ اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی بطور همه جانبه به نفع تودهای فقیر ورنج کشیده با تغیرات انقلابی در کشور،با سرنگونی نظام فرسوده وکهنه فیودالی وماقبل فیودالی ،از وضع جهانی تحلیل دقیق علمی بادر نظرداشت و با تعقیب سیاست بی طرفانه فعال مثبت ،مبارزه علیه هرنوع سیاست های مداخله کرانه امپریالیستی واستعمـار کهنـه عـدم شرکت در بلاکهای تجاوز کرانه نظامی، سیاسی،اقتصادی ودفاع از حق وخواست جنبشهای ازادی بخش ملل علیه سیاست استعماروستم ملی بود. بربنیاد چنین اندیشه ها و اهداف والای انسانی ، با گذشت اندک زمانی اگاه ترین وپیشتاز ترین افراد اقشار وطبقات جامعه با عضویت ،سرنوشت سیاسی خودرا غرض تحقق ارمانهای والای انسانی ان پیوند دادند. دیری نه گذشت که ازلحاظ کمیت وکیفت رشد شایانی در ترکیب اجتماعی ان بوجود امد ه وصفوف ان از افراد مسلکی وتحصیل یافته در سطح مختلف رشدو ارتقا معین نمود وهر چه فشرده تر برای اعاده حقوق همه زحمت کشان حرفوی وغیر حرفوی در اداره دولت وخارج از ان بمبارزه پیگیر ادامه داده وصدای برحق شانرا از طریق تظاهرات خیابانی ویا ازطریق تریبون پارلمانی در دوره های 12و.13ولسی جرگه به کو ش حاکمان مستبدد رسانیده وتوده ها را از عملکردهای حکومت مطلع می ساختند.
یکی از شیوه های دیگر مبارزه بخاطر تنویر اذهان مردم وتبلیغ اهداف مرامی حزب، شرکت بوسیله کاندیدان حزب در ولایات وولسوالهای کشور با استفاده از تریبون پارلمانی برای تسخیر اذهان وجلب وجذب نماینده گان مردم به صفوف ح.د.ح.ا وافشای ماهیت ارتجاعی و ضد ملی دولت وحکومت های فاسد نقش بسزای را بازی نموده ،بوده است .
طوریکه دستگیر پنجشری یکی از فعالین وپیشکسوتان ح.د.خ.ا در مضمون خویش در رابطه به نقش فعال ببرک کارمل در تشکیل "جمعیت دموکراتیک خلق" چنین تحریر داشته اند:« درشهـــر کابل تنهاچهل گفتگو وملاقات رویاروی(میتنگ)به ابتکارببرک کارمل منشی جمعیت دموکراتیک در حدود 50 هزار زن ومرد وپیروجوان حوزه های انتخاباتی با شور وشوق اشتراک فعال کرد.دران گردهمائی ها در بارهءتامین حقوق وازادیهای دموکراتیک مردم وضرورت اشتراک زحمتکشان شهری دانشجویان دانشگاه ولیسه های کابل استادان معارف کارگران وکارمندان دولت وبخش خصوصی بویژ از سوی زنان به گرمی استقبال شد.»»
دولت با تبانی ارتجاع سیاه داخلی وخارجی کوشش می نمود تا نقش وفعالیت رهبری ح.د.خ.ا را در میان مردم تضعیف وانرا بد نام سازد وبرای رسیدن به این اهداف شوم توانست توسط گماشته کان خود دست به توطئه های ناروا ودور از واقعیت متوسل کردد. چنانچه که مداخلات واعمال ارتجاع وحامیان بیرونی شان با رخنه نمودن در درون حزب ، وی را بعد از سالهای اغازین به دوجناح خلق وپرچم تقسیم وانشعاب را
بالای ان تحمیل نمود. بعد ازین انشعاب، هردو جناح بنام خلق وپرچم تا سال 1356جداگانه فعالیت سیاسی خویشرا پیش می بردند،که دراین راستا جریده پرچم بعد از مصادره جریده خلق منحیث دومین ارگان نشراتی ح.د.خ.ا سهم فعال وتاریخی خود را درجهت توضیح وتشریح ارمانهای ح.د.خ.ا در میان توده ها وهــم چنان برای ارتقای سطح دانش تئوریکی واشنائی به جهانبینی طبقه کارگروانترناسیونالیزم بین المللی ونقش احزاب مترقی و پیشرونده دموکرات وازادی بخش ، در میان نیروهای ملی دموکراتیک وروشنفکر در جهت ارتقای رشدکمی وکیفی ح.د.خ.ا از جایگاه خاص برخودار است.
نظام شاهی که بنا به سیاستهای محافظه کارانه وارتجاعی ، برای خود خانواده وحلقات وابسته به درباربا دادن امتیازات دولتی زمینه سوی استفاده ازانها را بخاطر شرایط بهتر زنده گی مهیا کردانیده بود . چنانچه که حتی خانواده وقبیله خویش را به حیث انسانهای ممتاز (سردار) بالای اکثریت خلقای ستمدیده کشور تحمیل نموداند،که این وضع روز تا روز بالای روحیه وافکارروشنفکران ملی وطن پرست تاءثیرمنفی وارد اورده و انزجار ونفرت انها رانسبت به عملکردهای ضد مردمی دولت برمی انکیخت که این امر با کشیده شدن خط فاصل عمیق میان دولت ومردم زمینه نابودی انهارا فراهم کردانید . با درنظر داشت وضع موجود سیاسی وتشدید فضای رقابت و اختلافات خانواده کی درمیان نظام شاهی ، بالاخره این دستگاه بوسیده وناکار امد بتاریخ 26سرطان1352با اقدام کودتای نظامی بوسیله محمدداود پسر کاکای پادشاه وقت محمد ظاهر شاه ، بدون خونریزی سرنگون کردید.که با سقو ط نظام شاهی اولین بار نظام جمهوری در کشور اعلان کردیده ومورد تائید وپشتبانی اکثریت وطن پرستان انقلابی ،روشنفکران
مترقی ودموکرات ملی قرار کرفته وشورشعف زیادالوصف در بین مردم ایجاد نمود. با وقوع این حادثه تاریخی بعد از چند دهه ،تغیرات بنیادی در نظام وسیستم دولتی رونما کردید.
با اعلام مشی سیاسی وخطوط اساسی دولت که در ان برنامه های مترقی در جهت بهبود زنده گی مردم ستمدیده واقشار زحمتکش اعم از دهقانان،کارگران، روشنفکران،کسبه
کاران وکارمندان دولت انعکاس یافته بود،بربنیاد این اصل برنامه متذکره از جانب نیروها وسازمانهای پیشرومترقی وانقلابی از انجمله ح.دخ.ا از پشتبانی همه جانبه برخورددارکردیده ودرجهت تحقق این برنامه واهداف همکاری وسهم فعال خود رااعلام نمود .محمد داود با نیت اقدامات اصلاحات مترقی در عرصه های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی وتمایل با کشورهای صلح وسوسیالیزم ملی ودموکرات سفرهای کاری ودوستانه وعقد پروتوکولهای کمک وهمکاری متقابل درعرصه های مختلف میان جانبین وضمناء همکاری نیروهای چپ ملی ودموکراتیک درجهت تحقق اهداف انسان دوستانه ومردمی که دربیانیه خطاب به مردم افغانستا ن پیشکش شده بود ، نیروهای سیاه عقب کرا ومحافل ارتجاعی راست چپ افراطی داخلی وخارجی وبالخصوص کشور همسایه پاکستان وایرا ن وچین یکجابا متحدان سیاسی خویش اتهامات ودسائیس توطئه گرانه رااغاز، تهدیدهای مسلحانه راازانجمله در پنچشیر،دره پیچ
کنرها و سائر نقاط کشو عملاء سازماندهی نموداند.
بناء محمد داود اهسته اهسته به مرور زمان تغیرات را به کرسی های دولتی وادارات ولایات اغاز وافراد صادق ووطن پرست ونیروهای مترقی را از صحنه دور ساخته وزمینه را برای افرادخائین وارتجاعی واستفاده جو بوسیله گروپ راستگرایان ارتجاعی که در کرسی های وزارت خانه ها جدیداء تقررحاصل کرده بوداند مهیا وبازهم به گفته مردم ما" همان اش و همان کاسه "دوباره عملکرد های قومی اسلاف خویش را سر مشق فعالیت های خود قرارداده وبنا به خودخواهی ها ویکه تازی های افراطی، قوانین جدید را به نفع خویش تغیر وبه منصهء اجرا قرارداد ،بــــــــرای بقا وادامه دولت خویش لوی جرگه ساختگی انتصابی را دعوت ودائر نموده که در ان قانون اساسی وشخص خودرا به صفت رئیس جمهور کشور پیشنهاد که مورد تائید وتصویب لوی جرگه قــــــرار کرفت. محمد داود بعد از انتخاب خویش برای غضب کامل قدرت دولتی سیستم یک حـــــزبـی را اعلام وحزب غورزنگ ملی را ایجاد واساس گذاری نمود وتشکیلات وفعالیت سائر احزاب دیگر را ممنوع اعلام وقانون جزارا برای پیگری فعا لین سائر سازمانهای سیاسی نافذ ومورد اجرا قرار داد.برعلاوه عملکردهای حکومت محمد داود ،انعده از رهبرا ن احزاب اسلامی افراط گرا کــــه در اوائل حاکمیت وی بقا ی خودرا درکشور نمی دیدند ،نمی خواستند که نیروهای ملی ومترقــی وانقلابی در اداره حکومـــــت ســـــهم داشته باشند ونفوذ شان در میان زحمتکشان افزونی یـــابد وتوده هارا بسوی اینده درخشان سوق دهند،بناء به دستور باداران منطقوی خویش در اغوش انها
پناه برده و مورد نوازش وپشتبانی مادی ومعنوی انها قرار گرفتندکه این اشخاص معلوم الحال بعد هابمثابه رهبران وفعالین تنظیم های ده گانه در پاکستان تبارز نمودندکه جنایات وعملکردهای شان بما نند افتاب به خلق رنجیده وستم دیده کشور وجهانیان معلوم واشکار کردیده که در حقیقت سر اغاز تمامی عوامل بدبختی ها وخصومت ها،ویرانی وبرادر کشی در کشور ما می باشند. محمدداودبنا به سیاستهای دوگانه خویش ،بعد ازمسافرت ازکشورهای ایرا ن وعربستان سعودی داخل یک سلسله اعمال تخریبی وضد ملی ودموکراتیک با فصای اختناق وترور شخصیت های مترقی ووطن پرست را انجام داده، وباایجاد چنین فضای بی اعتمادی، زمینه ساز ان شد تا شرایط متشنج سیاسی بوجود اید.
اعضای وفادار به خانواده محمدد داود، روابط وپیوند خویش رابا افراد ومحافل ارتجاعی افراطی راستکرا نزدیکترومستحکم نموده و سرکوب نیروهای ترقی خواه ودموکراتیک راروی دست کرفت. وبر بنیاد چنین پالیسی با قتلهای زنجیره ا ی سیاسی درسال 1977 فردی بنام انعام الحق گران پیلوت شرکت اریانا در عوض زنده یاد ببرک کارمل،علی احمد خرم، همچنان میر اکبر خیبرعضوکمیته مرکزی یکی از شخصیتهای سرشناس سیاسی وتئوریسن انقلابی که از شهرت خاصی در میان روشنفکران مترقی کارکران، دهقانان، کسبه کاران ، ونظامیان، کارمندان دولتی، دانشجویان کشور برخودار بود، به شهادت رسیداند. شهادت شادروان میر اکبرخیبر تکانه وخطر بزرگ بود که پایه های رژیم محمد داود را با کاخ اسلاف قومی وخانواده کی اش سرنگون وباعث تغیرات عظیم سیاسی در کشور ،منطقه وجهان که هنوز هم دوام دارد ،گردیده است. مرگ شادروان میراکبرخیبر انعکاس وسیع وگسترده در میان تمامی اعضای حزب ،مردم وسائر وطنپرستان و زحمتکشان کشور نمود.کمیته مرکزی بااندوه بزرگ تصمیم اتخاذ نمود ، تا جنازه مرحومی با راه پیمائی شاندار با اشتراک همه اعضای حزب واشتراک وسیع از مردم دوستان وعلاقمندان واعضای فامیل شان صورت گیرد وبعداء بتاریخ
19 اپریل ، جنازه شهید خیبر به اشتراک هزار هاتن اعضای حزب، دوستان وعلاقمندان
از مسجد پل حشتی تا مقبره عمومی شهدای صالحین حمل وبه خاک سپرده شد.بعد از ان رهبران حزب هریک شاد روان نورمحمد تره کی وزنده نام ببرک کارمل بیانیه های مفصل ایراد واین عمل ضد انسانی وخلاف بشری نیروهای ارتجاع سیاه وخاین به مردم که در باتبانی اعضای حکومت صورت کرفته محکوم وتقبیح نموده ومورد نفرین قرارداداند. راه پیمانی ،تظا هرات واجتماع عظیمی که یک روز بعد ان بنا به
دعوت ح.دخ.ا با اشتراگ کثیر مردم واعضای حزب که با خود پرچم ها، پوستر ها،وشعارهارا حمل میکرداند خواستار دستکیری وافشای قاتل خیبر شهید و به محکمه کشانیدن انر تاکید مینموداند.
قدرت مندی وپشتبانی اکثریت اقشار مختلف مردم در روز جناره خیبر شهید وسخنرانی ها وکردهمائی ها با کمیت وسیع مردم ومحبوبیت رهبری حزب در میان مردم تاثیر بزرگ بالای دستگاه حاکمه وخود محمد داود بجا گذاشت واین امر پرابلم جدی وبزرگ برای رژیم وی بوجود اورد وهر لحظه خطر ان
می رفت که حمله بالای ارگانهای رهبری کننده حزب وکادرهای ان صورت کیرد وبهانه برای دسگیری انها جستجو نمایند. محمد داود باسفرهاووعده های کمک ها ی مادی که از جانب کشور های غربی ومحافل ارتجاعی منطقه به وی داده شده بود تا حدودی خصوصیت تحریک امیز را بخود گرفته و بعد از یک هفته در شامگاهان 26اپریل 1978تصمیم گرفت که رهبران ح.دخ.دا را به شمول شاد روان نو رمحمد تره کی وزنده یاد ببرک کارمل را بایک عده دیگری از رهبری ان حزب رادستگیروتوقیف نماید. تا جائیکه از تحلیل ها واسناد تحریر شده از مورخین وفعالین واگاهان سیاسی استنباط می گردد ، ترور میراکبر شهید بر اساس پلان تنظیم شده احزاب بنیاد گرای ساخت پاکستان وعربستان سعودی همد ست باعاملین راست گرای رژیم محمد داود برای تشدید خصومت وتحریک مناسبات منفی سیاسی وروشن نمودن چراغ سبز برای دشمنان ترقی وعدالت اجتماعی وتثبیت اشکارخصومت علیه نیروهای مترقی وطن پرست انقلابی منجمله ح.د.خ.ا بوده است. با ایجاد فضای ترور واختناق وپیگرد ها ی سیاسی وتوقیف وزندانی نمودن عده از رهبران وکادرهای حزبی از جانب دستگاه ـ
پولیس واستخبارات ان،خود زمینه را برای سرنگونی رژیم مهیا ساخت ، اعضای ح.د.خ.ادر قوای مسلح بنا به دستور قبلی حفیظ الله امین بتاریخ7ثور1357مطابق27اپریل 1978حکومت استبدادی محمد داودرا سرنگون وبه ابدیت تاریخ سپرده وقدرت سیاسی به حزب دموکراتیک خلق اقغانستان انتقال یافت.سقوط وسرنگونی رژیم محمد داود تحول وچرخیش عظیم وبنیادی را درحیات سیاسی،اجتماعی، اقتصادی کشور بوجود اورد. بعد از پیروزی قیام7ثور پلانها وتدابیرارزشمند بنیادی برای ارتقاءوبهبود سطح زنده گی مردم از لحاظ مادی ومعنوی مطابق به اهداف مرامی حزب دموکراتیک خلق افغانستان روی دست ومورد اجراقرارداده شد.
خودخواهی ،جاه طلبی، یکه تازی، وعدم تعقیب سیاستهای شفاف وعینی واتخاذ تصامیم عجولانه وبی اساس، تعقیب سیاستهای ترور اختناق ،ماجراجویانه وعدم اعتماد واتگاه به عناصر صدیق و وفادار به ارمانهای ترقی خواهانه ، فاصله عمیق با مردم ورژیم محمد داود بوجود اورد.عدم توجه درارتقای سطح زنده گی مردم وسکوت وخاموشی مطلق درمقابل ان ،جهت گیری ضد ترقی وتکامل وگرایشهای خطر ناک ان بسوی رژیم های ارتجاعی سرمایداری وگشاندن وطن در حلقه اتصال اسارت کشور های امپریالیستی ووابستگی اقتصادی به ان، ازجمله دلایل بود که رژ یم محمد داود را به سقوط مواجه ساخت.
بعد از اعلام سرنگونی حاکمیت محمد داود وپیروزی قیام ، اعضای رهبری ح.دخ.اکه در زندان بسر می برداند، از زندان رها وبه مقر مناسب انتقال غرض تصمیم گیری پیروزی نهایی قیام داخل اقدام شدند.
پیامها وشعار های انقلابی وملی از طریق رسانه های اطلاعات جمعی کابل بخش ومردم را بخاطر پشتبانی ازقیام تشویق وترغیب می نمود. در نخستین روزهای پیروزی باز هم فضای خودخواهی وعملکردهای ما جراجویانه از جانب حفیظ الله امیــــن وطرفداران وی دررابطه با سرنگونی رژیم وسر نوشت محمد داود اختلاف بین رهبری هر دو جناع حزب بوجود امد. چنانچه که محترم سلطلن علی کشتمند یکی ازبنیادگذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان درکتاب خویش تحت عنوان یاداشتهای سیاسی ورویدادهای تاریخ سیاسی معاصـــــــــر افغانستان چنین تحریر داشته اند: « امین به نحوه اتشین در باره انجام حمله مسلحانه بـــــروی ودر صورت مقاومت،از میان بردن فوری اووهمکارانش سخن میگفت. عده یی از اعضای کمیتــــــه مرکزی حاضر در جلسه این نظر را حمایت کردند. ولی ببرک کارمل بنحو قاطع با ان مخالفت نمود واظهار داشت که نباید به هیچصورت باین امر مبادرت ورزید. اوگفت : بگذار با حوصلـه مندی وخونسردی این مسآله حل گردد. از همین اکنون نباید به مردم وجهانیان چنین انتباه داده شود که انقلاب بیرحم است وماوراء قانون عمل مینماید . بگذار دادگاه مردمی در باره اینده وی تصمیم بگیرد».
ازهمان اغاز پیروزی قیام وبعدازان در رابطه به یک سلسله مسایل ،خصوصاء در مورد چگونگی عمل کرد دولت جوان ورهبری ح.د.خ.ا در قبال تحقق اهداف برنامه یی، سیاسی،اجتماعــی واقتصادی ،مخالفتها به میان امد.
بنا بر عدم وحدت تئوریکی و اختلاف نظر در مورد نحوه تحقق سیاستهای حزب بادرنظر داشت رعایت واگاهی دقیق از سنن ،عادت وروان مسلط در جامعه وچگونکی رعایت از عقـاید دینـی ومذهــی مردم خط فاصل عمیق میان ،دولـــــــت ومردم بوجود امد.
توده های زحمتکش که درنخستین روزهای قیام وحاکمیت حزبی بااجرای آتن ها ، رقصها وخوانش ســــرود های محلی ابراز شادمانی می نمودند،ولی متاء سفانه بنا به مدیریت نا سالم رهبری وخودخواهی های بلند پروازانه و درک نا درست از اندیشه های انقلابی زمینه تبلیغ ودسائیس توطئه های دشمنان وطن و ترقی مساعد کردید وبا بوجودامدن چنین فضای سیاسی درکشور نیروهای ارتجاعی منطقه وبین المللی در راءس ایلات متحده امریکا بوسیله گماشته گــــان شــــان در داخلی شان مداخلات را اغاز وابعاد وسیع وگسترده رابخود کرفت. با ادامه اعمال فرد گرائی وجاه طلبی
حفییظ الله« نا امین» وبوجودامدن فضای مختق سیاسی ،ترور ،گرایشات منفی و عجله
وشتابزده گی در برنامه ومشی حزبی ودولتی ،بدون در نظر کرفتن شرایط مساعد برای اجراوتحقق ان و عدم اماده بودن ذهن وروان مردم برای پذیرش ان، اهداف،تعقیب وپیگردها ترقی خواهان واشخاص ملی ودموکراتیک وافراد بانفوذ علماوروحانیون وغیره شخصیت های منور ودانشمند که بنا به فرمان ودستور شخــــــص حفیظالله خون اشام صورت می گرفت،اغازگردید،بربنیاد همچوحرکت های ماجراجویانه وخاینانه ودور
از کرامت انسانی بود که عده ای از رهبران اصولی ح.دخ.ا مربوط به جناح پرچم تحت رهبری زنده یاد ببرک کارمل مخالفت شدید خودرا علیه حرکت های فـــــردمنشـــــآ نـه ای حفیظ الله «نا امین » تبارز داده وموضعیگری محالف خویش را علناء ابراز داشتند.
عملکردهای خشونت امیز وضدانسانی ،فضای ترس وارعاب را درمیان جمعیتی از روشنفکران وتوده های ملیونی کشور بوجود اورده وحتی در مقابل اعضای رهبری ح.دخ.ا وکادرها وفــــــــعالــــــــین بالخصوص «پرچمی ها» دریغ نه ورزیده عده انهارا جبراء به کشورهای خارج ازانجمله زنده یــــاد ببرک کارمل وسائر همرزمان وی بنام سفیر وغیره وظایف دیپلوماتیک اعزام وصدها تن از کادرهای رهبری که در پستهای بلند حزبی ودولتی وظیفه داشتند روانه زندان ویا انهارا بوسیله گماشته گان خودشکنجه و به شهاد ت رسانیده است . همچو اعمال باعث مهاجرت وترک هزارها افراد درخارج کشور واخـــــــص در کشورهای همسایه پاکستان، ایران گردیده و برعلاوه باند های تخریب کارکه قبلاء در زمان حکومت محمد داود به انجا رفته بوداند، تحت رهبری دستگاه های جاسوسی آی.اس.آی پاکستان وکشور ایران،احزاب به اصطلاح اسلامی را بوجوداورده ازامکانات مالی ومعنوی که ازجانب مشاورین نظامی پاکستان وسائر کشورهای غربی در اختیارانها قرارداده بوداند مستفیدو باند های تروریستی وادم کش را جهت تخریب کاری وکشتارجمعی مردم بی گناه تربیه و در شهر هاومحلات کشور ما ارسا ل که مرتکب جنایات عظـــیم و سنـــــــــگین ضـــــــد بشــــــری کردیده اند. مداخلات وتنظیم پلانهای جهنمی علیه کشور ما در زمان حکومت کارتر تحت نظر مشاور امنیتی ان بریژنسکی بشکل اشکار اغاز وتشدید قابل ملاحظه بخود کرفته وکوشیده میشد تا از هر طریق ممکن بی ثباتی اوضاع سیاسی افغانستان را توسط سازمانهای نام نهاد جهادی که درکشور پاکستان فعالیت داشتند، مساعد نموده واهداف سیاسی خودرا تحقق بخشند،بعداء دیدو بازدیدهای نماینده گان سی آی ای وگماشتکان باصلاحیت امریکا باتنظیمهایی نام نهاد، سیاست های شان پیش ازپیش تشد ید وامریکا با متحدین خویش پاکستان، عربستان وکشور های عربی با دیگر کشورهای غربی وچین ،نیروهای ضد دولتی افغانستان را تحریک وبرمی انگیخت.از جانب دیکر سیاست های فردمنشانه وخودخواهانه وغیر انسانی امین علیه نیروهای سالم حزب در درون واعمال خشونت امیز وگشتار جمعی مردم ما و به شهادت رساندن شادروان نورمحمد تره کی اولین منشی کمیــــــــــــــــته مرکزی ح.د.خ.ا ،مداخلات مسلحانه از جانب کشورهای همسایه وقیامهای مسلحانه نیروهای مخالف
، تنفر ،انزجار وعدم مصونیت جان ومال مردم ،انحصار قدرت بوسیله باند امین شعار های کاذب تحت نام عدالت، قانونیت، مصوءنیت، فضای متشنج و تروردر جامعه ، نهایتاء دولت رابسوی سقوط کامل مواجه ساخته بود.همچنان سیاستهای دوپهلوی حفیظالله امین وارتباطات ان باکشور های ذیدخل و مداخلات روز افزون نیروهای تخریب کاروباند های سیاه ارتجاعی مجهز باسلاحهای مدهیش ومرکبارجمعی وتربیهت انها تحت نظرکشورهای امپریالیستی وگسیل شان به افغانستان وراه اندازی قیامهای مسلخانه دردرون نیروهای مسلح دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان
وافزون برانکه اختلافات به سطح رهبری حزبی ودولت وفرار عده از اعضای انها درکشورهای خارجی ،باعث سوء تفاهم همکاری میان دو کشور دوست افغانسان وشوری سابق گردید. برعلاوه
اسناد ومدارک بدست امده نشان میدهدکه زمامداران رژیم شادروان نورمحمد تره کی و حفیظالله «ناامین» غرض طرد ودفع گروپهای تجاوزگرومقاومت مسلحانه انها از خارج کشور،مکرراء از مقامات شوروی تقاضای اعزام نیروهای نظامی انکشوررا به افغانستان بعمل اوردهبوداند.
بناء عوامل متذکره سبب ان گردید تا اتحادشوروی سابق [b]
21/12/2009, 07:24 نویسنده