«هفتم اکتبر سال ۲۰۱۱ دهمین سالگرد آغاز حمله نظامی آمریکا به افغانستان است؛ حملهای که طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا را رقم زد. با این حال با گذشت یک دهه و کشته شدن هزاران تن و صرف تریلیونها دلار هزینه باید دید آمریکا در این جنگ چه دستاوردهایی داشته است.»
پایگاه اینترنتی پولیتیکو، در گزارشی تحلیلی آورده است: باید دید تعریفی که از پیروزی در جنگ افغانستان در اذهان وجود دارد، چیست؟دکتر اندرو اگزام، یکی از فرماندهان نیروهای نظامی در افغانستان از مشاوران مک کریستال، فرمانده سابق نیروهای ناتو در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میگوید: نوعی درگیری همواره در افغانستان وجود دارد که حتی به دنبال یک دهه مبارزه با شبه نظامیان از بین نرفته است.اگزام میگوید: اهداف سیاسی که رئیس جمهوری آمریکا مشخص کرده با اهداف سیاسی مشخص شده از سوی جورج بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا تفاوتی ندارد. این در حالی است که برهمگان آشکار شده که اهداف سیاسی رئیس جمهوری سابق آمریکا با مشکلات بسیاری مواجه بود و نتوانست القاعده را آنچنان که باید از میان ببرد.ادامه….
این تحلیلگر آمریکایی میگوید: با این حال در جنگ افغانستان چیزی جز یک باخت بدست نیاوردیم و این نشان میدهد، سیاستهای دو رئیس جمهوری آمریکا در از بین بردن القاعده ناکام بوده است. ممکن است به نظر شما علت این مساله مبهم باشد اما باید در بررسی این مساله در نظر داشته باشیم که تنها عنصر موثر در عرصه جنگ افغانستان، القاعده نیست.
وی میگوید: موفقیت اصلی برای آمریکا به نظر میرسد همان از میان بردن حکومت مرکزی طالبان در افغانستان باشد. با این حال مشکل این است که آیا گروههای تروریستی دیگر نیز در افغانستان از بین رفتهاند یا خیر.
به نظر میرسد در حال حاضر افغانستان بیشتر شاهد شکست نیروهای آمریکایی است، نه پیروزی آنها. نتیجه مثبتی که در درگیریها به دست آمده از دیدگاه دکتر اگزام تلاشها برای دسترسی به صلح از طریق مذاکرات است اما با این حال اکنون میتوانیم شاهد این مساله باشیم که فرآیند دستیابی به صلح از طریق مذاکره با جناحهای مخالف در افغانستان راه به جایی نبرده است.
برخی از تلاشها برای تحقق صلح با گروههای شبه نظامی نظیر طالبان به فجایعی در تاریخ این کشور منجر شده است. برهانالدین ربانی، رئیس شورای عالی صلح افغانستان طی حملهای تروریستی جان خود را از دست داد. ربانی سعی داشت با شبه نظامیان طالبان وارد مذاکره شود که کشته شد.
برخی براین باورند، آنچه پیش از جنگ در افغانستان در این کشور وجود داشت، حکومت طالبان بود که طی آن در برخی مناطق افغانستان تا حدودی آرامش برقرار بود.
دیوید والترز، فرماندار سابق اوکلاهما که از مذاکرات با طالبان حمایت میکرد، میگوید: مذاکرات با طالبان میتوانست به جایی برسد که اسامه بن لادن، رهبر سابق شبه نظامیان القاعده خود از افغانستان خارج شود.
وی میگوید: من بر این باورم که ما نمیتوانیم به زندگی خود ادامه دهیم، بیآنکه پرسشهایی در زمینه آینده و سیاستهای کشور درباره شبه نظامیان در ذهن داشته باشیم.
پائول دیتون که زمانی در نیروهای بینالمللی در عراق مشغول به کار بود و در حال حاضر در یک اندیشکده در واشنگتن فعالیت میکند، میگوید دلیل این مساله که پیشرفت در افغانستان روندی کند در پیش گرفته است این است که تلاشهای دیپلماتیک ما متوقف شده است.
وی مدعی است که از زمان جنگ جهانی دوم، آمریکا بارها در جنگهای مختلف درگیر شده؛ جنگهایی که در آن هیچ قطعیتی وجود نداشت و دستیابی به پیروزی در هالهای از ابهام بود.
وی به کره و مداخله آمریکا در جنگ دو کره در سالهای ۱۹۵۰ اشاره میکند که در حال حاضر تنشها همچنان در روابط دو کره قابل ملاحظه است.
وی میگوید ما تنها بر سر این موضوع توافق کردیم که کره جنوبی و کره شمالی به عنوان دو کشور مستقل به رسمیت شناخته شوند اما در حال حاضر درگیری و تنش در منطقه همچنان (به رغم سپری شدن حدود ۶۰ سال) باقی است.
او میگوید ما به یک رویه منطقهایتر نیاز داریم که در آن افراد براساس منافع خود پای میز مذاکره حضور یابند.
اگزام میگوید: آیا ما در جنگ افغانستان پیروز شدهایم؟ ما موفقیتهای بسیاری را در ۱۸ ماه گذشته در جنگ با القاعده و رهبری این گروه شبه نظامی به دست آوردهایم اما طی دهه گذشته شبه نظامیان مواضع ما را مورد حملات بسیاری قرار دادند.
با این حال، با توجه به شرایط کنونی افغانستان، خودمان باید قضاوت کنیم که آیا جنگ آمریکا در این کشور موفقیت است، یا شکست نافرجام